راه های نرفته
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, توسط ستایش |

ازم پرسید بخاطر کی زنده هستی

با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم * بخاطر تو *  بهش گفتم بخاطر هیچکس

پرسید :پس بخاطر چی زنده هستی

با اینکه دلم داد میزد *بخاطر دل تو* با یه بغض غمگین بهش گفتم  بخاطر هیچی

ازش پرسیدم :تو بخاطر چی زنده هستی

در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود گفت :

بخاطر کسی که بخاطر هیچ زنده است.

افسوس که *شرط عشق *رو فراموش کرده بودم !...........



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.